یه جایی از آن‌شرلی، وقتی داره دنبال پدر و مادرش می‌گرده برمی‌گرده به اون پرورشگاهی که توش بزرگ شده. اون‌جا دست نوشته‌های قدیمی‌ش رو که یه زمانی توی زمین قایم کرده بود پیدا می‌کنه. کول دوستش شروع می‌کنه از روشون خوندن و آنه سرش فریاد می‌زنه احمقانه‌ست! نمی‌تونی ببینی؟ من تصور می‌کردم من پرنسس کوردلیا بودم. من تمام زندگیم رو توی تصورات جنون‌آمیز گذروندم و حالا دیگه حتی نمی‌دونم چی واقعیت داره. دیگه چه دروغی به خودم گفتم؟ نکنه پدر و مادرم نمرده‌ باشن؟ نکنه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دین دین کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. safarejazab فروشگاه مرکز پزشکی، دندانپزشکی یوسف آباد مرکزپیشرفت و توسعه پایدارملل به جرم عاشقی... مرکز فروش فلزیاب | طلایاب | دفینه