نميدونم از كِي! ولي من خيلي وقته كه با تنهايي، بزرگ شدم. اوايلش متوجّه نميشدم، چون با نقّاشي و كتاب داستانهام سرگرم بودم! بزرگتر كه شدم، دلم بودنِ يك دوست رو ميخواست. زمانِ زيادی نگذشت تا فهميدم تهش خودمم و خودم! خودمم که بايد خودم رو بهتر بشناسم، بفهمم و درك كنم! اونجابود که، با تنهایی رفیق شدم و برام لذّتبخش شد. فهمیدم زماني كه خسته ام به خودم فرصتِ استراحت بدم، تا براي دوباره از سَر گرفتن رو از جام بلند شم. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

faraztasfieh ترازو مادران دانلود فایل تبلیغات Vantj857 Situs project